چجوری میشه ...

ساخت وبلاگ

چجوری میشه کسی که این همه مدت عاشقش بودم یهو از چشمم بیفته

حتی برعکس قبل که به نظرم‌ یه ادم قوی مستقل محکم و بااراده بود الانم بنظرم یه ادم دم دستی عقده ی جلب توجه شده

خیلی وقته دارم کم کم اینو بیشتر و بیشتر میفهمم اما انگار نمیخواستم قبول کنم که اشتباه کردم

اشتباه کردم که این همه سال عاشق کسی موندم که لیاقتشو نداشت

شایدم عاشقش نبودم فقط چون دفعه ی اول من ولش کردم و دفعه دوم اون رفت فکر کردم انتقام گرفته دنبال این بودم که برگرده و من دوباره ولش کنم که منم انتقام بگیرم هرچند همچین کار بیمارگونه ای از من بر نمیاد اما الان مغزم به هم ریخته احتمال هر چیز نشونی هم تو ذهنم رژه میره

شایدم بخاطر تنهاییام این عشقو زیادی بزرگش کرده بودم

اصلا شاید عشق نبود ساختن ماجرایی برا فرار از تنهایی و پناه بردن بهش بود

شاید یه روزی که وقت کردم بیام و کل پستایی که مربوط به اون ادمه همه رو رمز بزارم

خستم باید بخوابم فردا یه روز خیلی خیلی مهمه

یکی از همین روزها...
ما را در سایت یکی از همین روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roozhayetanhaiea بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 10 اسفند 1402 ساعت: 10:54