یکی از همین روزها

متن مرتبط با «رمان م مثل مرد» در سایت یکی از همین روزها نوشته شده است

چجوری میشه ...

  • چجوری میشه کسی که این همه مدت عاشقش بودم یهو از چشمم بیفتهحتی برعکس قبل که به نظرم‌ یه ادم قوی مستقل محکم و بااراده بود الانم بنظرم یه ادم دم دستی عقده ی جلب توجه شده خیلی وقته دارم کم کم اینو بیشتر و بیشتر میفهمم اما انگار نمیخواستم قبول کنم که اشتباه کردم اشتباه کردم که این همه سال عاشق کسی موندم که لیاقتشو نداشتشایدم عاشقش نبودم فقط چون دفعه ی اول من ولش کردم و دفعه دوم اون رفت فکر کردم انتقام گرفته دنبال این بودم که برگرده و من دوباره ولش کنم که منم انتقام بگیرم هرچند همچین کار بیمارگونه ای از من بر نمیاد اما الان مغزم به هم ریخته احتمال هر چیز نشونی هم تو ذهنم رژه میره شایدم بخاطر تنهاییام این عشقو زیادی بزرگش کرده بودماصلا شاید عشق نبود ساختن ماجرایی برا فرار از تنهایی و پناه بردن بهش بودشاید یه روزی که وقت کردم بیام و کل پستایی که مربوط به اون ادمه همه رو رمز بزارمخستم باید بخوابم فردا یه روز خیلی خیلی مهمه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تو مخی

  • امروز سر کار خیلی ناراحت و عصبی شدم اگه بخوام همکارام رو توصیف کنم با اسم کوچیک اسم میبرم پدرام یه پسر اروم ولی یکم اب زیرکاه مشخص نیست شخصیتش چجوریه مودیه ولی در کل از صد فعلا بهش هفتاد میدم احسان (صاب کار) یه آدم‌خاله زنک شبیه پیرزنایی که میشینن تو کوچه غیبت میکنن از صد بهش سی میدم بخاطر بموقع حقوق دادنش فرهاد (اوستا کار) هیچ کلمه ای برای توصیفش نیست لاشی اب زیر کار طمع کار دزد زیر اب زن حراف یاوه گو فاقد هر گونه چیزی به نام مغز خلاصه که یه قوزمیتیه برا, ...ادامه مطلب

  • بازم

  • درد ما را که زند مرحم درد...جز پریشانی و درد.....آن هم که هست....×××          ×××یکی نیست بگه مسافر عشقتو کجا گذاشتی...×××          ×××مینویسم از نگاه همیشه منتظرماز چشمان بارانی ام ازبوسه های نشکفته اممینو یسم برایت از ترسمترس از بی تو ماندن وبی تو رفتن بی تو گفتن وبی تو خواندنمینویسم برایت از نغمه های شبانه ی غمدر کنج عزلت تنهایی ام مینویسم برایت از معنای زندگیاز اینکه من زندگی را در کنار تو بودن معنا می کنمزندگی را برای تو سرودن معنا می کنم من زندگی را در خروش چشمان نیلگونت معنا می کنممن زندگی را در آغوش تو بودن معنا می کنممعنای زندگی معنای بوسه های آتشین عشق است×××          ×××مینویسم برای دل خودم ...فقط مینویسم ...×××          ×××من می روم و تو می مانیبه اميد همه ي باور هايتبا عشق مدارا مي كني و مي گويي...كسي ديگر مي ايد ........تو كه مي روي من مي مانم و من.....بي مدارا.....بي عشق....به اميد هيچ كس ديگري×××          ×××با آمدنت فریبم دادییا با رفتنت؟کاش تو را هرگز نمی دیدمتا همیشه سراغت را از فرشتگان می گرفتمتا تلخترین شعرم را هرگز در گوش خدا نمی خواندمکاش تو را هرگز نمی دیدم آن وقت نه بغضی در گلویم بودنه این دلشدگیو نه مشتی شعر××______________×× بخوانید, ...ادامه مطلب

  • معجون‌ انار

  • امروز اتفاقی بحث انار شدو من یاد اولین معجون اناری افتادم که سالهای پیش کنار تو خوردم اون موقع ها این خوراکیای شیک و پیک امروزی زیاد نبود معجون اناری که ترکیبی از ژله و بستنی و لواشک انار با تزئین دونه های انار بود یه چیز جدید و شاخ و خاص بود و چقدر چسبیدنمیدونم بخاطر وجود تو کنارم بود یا واقعا خوشمزه بودامروز هوس معجون انار کردمتو ذهنم تصور کردم هوا تاریکه دوباره باهم رفتیم چهار باغ بالا من نشستم تو ماشین و تو با دوتا معجون میای مثل دفعه اول با همون لبخند و شوخیاتمن واقعا دلم میخواد فراموشت کنم اما هربار یه چیز کوچولو دوباره تو رو یادم میاره دوباره قلبمو میلرزونهو چقدر این شعر کاظم بهمنی وصف حال من و توئهقدر‌نشناس ِ عزیزم، نیمه ی من نیستیقلبمی اما سزاوار تپیدن نیستی !مادر این بوسه های چون مسیحایی ولیمرده خیلی زنده کردی، پاکدامن نیستیمن غبارآلود ِهجرانم تو اما مدتی ستعهده دار ِ آن نگاه ِ لرزه افکن نیستییک چراغ از چلچراغ آرزوهایت شکستبعد ِمن اندازه ی یک عشق، روشن نیستی!لاف آزادی زدی؛ حالا که رنگت کرده فصلاز گزندِ بادهای هرزه ایمن نیستی!چون قیاسش می کنی با من، پس از من هرکسیهرچه گوید عاشقم،می‌گویی: اصلا نیستی!دست وقتی که تکان دادی عجب حالی شدماندکی برگشتم و دیدم که با من نیستی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من دیوونه وار عاشقتم

  • دیشب بعد کلی کلنجار رفتن با خودم و دلتنگیام و خوابام به خودم جرات دادم و به مجید پیام دادم حالشو پرسیدم فکر نمیکردم جوابمو بده اماجواب دادنمیدونم چرا اینقدر دوسش دارم واقعا عشق همچین چیزیه که با همه نبودناش بی محلیاش سرد بودناش ... بازم دلت براش پر بکشه؟خدایا چقدر دلم میخواست میتونستم بهش بگم دیوونه وار عاشقتم الان که دارم مینویسم گریه م گرفته اما اگه پیش خودش این حرفا رو بزنم انگار یه ادم خنثی داره میگه عاشقتم نه اشکی نه بغضی شاید بخاطر اینکه از واکنشش میترسم نمیتونم احساس واقعیمو با تموم وجودم به زبون بیارم من دیوونه وار عاشقتم مجید ... دیوووووونه وار بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تنها ابر ماه قلبم❤

  • دیشب ابر ماه بودمیدونی من از بچگی عاشق ماه بودمیه جورایی شیفته ش بودمشبا مینشستم لب پنجره با ماه حرف میزدم قربون صدقه ی خوشگلیاش میرفتمبزرگ تر که شدم هنوزم عاشق ماه بودم اما کمتر باهاش حرف میزدم کمتر قربون صدقش میدفتماخه یکی اومده بود ک‌بیشتر از ماه دوسش داشتمدیشب دوباره به یاد قدیما نشستم کنار پنجرهاینبار قربون صدقه ش نرفتم بجاش بهش گفتم که چقدر عاشق توامبهش گفتم جز تو هیچ کس نتونسته بیاد تو قلبم گفتم که بدون تو چقدر تنهام چقدر حس بی کسی میکنمبهش گفتم حالا که قلبش از همیشه بزرگتره و داره ازون بالا نگاهم میکنه نگاهت میکنه لااقل امشب دوباره تو رو بیاره تو خوابمبهش گفتم با نور امشبش دلتو روشن کنه شاید تونستی منو عشقمو ببینی شاید تونستی و برگشتیشاید دوباره این بار برای همیشه مال من شدیتنها ابرماه قلبم❤لطفا دوباره بیا به خوابم ...باهمون حس قشنگ دفعه ی قبل ❤ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گاهی چنان دوست دارمت ...

  • بقول فاضل نظری :داغی که بوسه ی تو بر لبهای ما نهادیادش بخیرو...خاطره اش جاودانه باد!بر من ببخش!بر من ببخش گاه چنان دوست دارمتکز یاد میبرم که مرابرده ای ز یاد!دردا چنین که عمر و دریغا چنان که مرگاز من گرفت مهلت و مهلت به من نداد!مارا فریب دادی و جای گلایه نیست...ما زود باوریم و تو دلال اعتماد!صبرم کفاف این،همه غم را نمیدهد!سرمایه ام کم است و بدهکاری ام زیاد! (M) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ازت که خواسته بودم ....

  • خسته شدم از آدما و طعنه هاشون خسته شدم از اومدن و رفتناشون خستم از خیابون و پیاده رو هاش ازت که خواسته بودم مراقبم باش, ...ادامه مطلب

  • دلم گریه میخواد

  • خنده هاششوخیاشمسخره بازیاشادا دراوردناشحتی جدی بودناشهمه چیزش شبیه توئهچرا هروقت قسم میخورم ک‌فراموشت کردمیجوری به یکی برخورد میکنم که تو رو یادم بندازه و من نگاهش کنم و ناخوداگاه تو دلم قربون صدقه ی تو برمتویی که قسم خوردم و بخودم قول دادم برای همیشه از قلب و ذهنم بزارمت کنارخدایا چرا با من اینجوری میکنیچرا نمیزاری زندگیه عادیه کوفتیمو بکنمچرا همش یجوری یادم میاری یه روزی عاشق یکی بودم که الان دیگه خیلی وقته نیستدلم گریه میخواد ... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نمیبخشم ‌...

  • درد ما را که زند مرحم درد...جز پریشانی و درد.....آن هم که هست....×××          ×××یکی نیست بگه مسافر عشقتو کجا گذاشتی...×××          ×××مینویسم از نگاه همیشه منتظرماز چشمان بارانی ام ازبوسه های نشکفته اممینو یسم برایت از ترسمترس از بی تو ماندن وبی تو رفتن بی تو گفتن وبی تو خواندنمینویسم برایت از نغمه های شبانه ی غمدر کنج عزلت تنهایی ام مینویسم برایت از معنای زندگیاز اینکه من زندگی را در کنار تو بودن معنا می کنمزندگی را برای تو سرودن معنا می کنم من زندگی را در خروش چشمان نیلگونت معنا می کنممن زندگی را در آغوش تو بودن معنا می کنممعنای زندگی معنای بوسه های آتشین عشق است×××          ×××مینویسم برای دل خودم ...فقط مینویسم ...×××          ×××من می روم و تو می مانیبه اميد همه ي باور هايتبا عشق مدارا مي كني و مي گويي...كسي ديگر مي ايد ........تو كه مي روي من مي مانم و من.....بي مدارا.....بي عشق....به اميد هيچ كس ديگري×××          ×××با آمدنت فریبم دادییا با رفتنت؟کاش تو را هرگز نمی دیدمتا همیشه سراغت را از فرشتگان می گرفتمتا تلخترین شعرم را هرگز در گوش خدا نمی خواندمکاش تو را هرگز نمی دیدم آن وقت نه بغضی در گلویم بودنه این دلشدگیو نه مشتی شعر××______________×× بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مبهم ...

  • مزخرف ترین جنگ ، جنگ بین عقل و قلب نیست بلکه بین عقل و شرایطه ..., ...ادامه مطلب

  • فاقد اهمیت

  • عدم وجود حتی یک اپسیلون حوصله جهت انجام کار کمبود شدید یه سر سوزن ذوق واسه رسیدن عید !خسته از تکرار و تکرار و تکرارالبته همش فاقد اهمیت ! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حالا میفهمم

  • حالا میفهمم چرا علی رو دوست دارم  اون خیلی ارومه ارامش بخشه خیلی مهربون و به فکرهچند شب پیش احمد بهش گفت بیا بریم فلان جا گفت نه باید برم خونه مامانم تنهاس اخه علی هم مثل من باباش فوت شده امرور دوباره اومد مغازه اینبار کلی با هم حرف زدیم وقتی میگم کلی ته تهش ده تا جمله  شش تا من چهار تا اونه ولی خب چون علی خیلی ساکت و ارومه همین میشه کلییراستش خیلی دلم میخواد مستقیم بهش بگم چقدر دوسش دارم اما میترسم چون احمد  این عشقو برامون ممنوعه کردهعلی هم که رفیق شیش احمد یا  بهتر بگم انگار داداش دو قلوشه هیچ غلطی نمیتونم بکنم و این شدیدن اذیتم میکنه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مهره ی جدید

  • نمیدونم دارم  چکار میکنمبازم  یه آدم‌ جدید به بازی  بی سر و تهم  اضافه کردم, ...ادامه مطلب

  • قلبی که دیگر ندارم ...

  • چرا قلبم  تیر نمیکشه؟چرا  احساس میکنم  سمت چپ  سینم  خالیهمگه  وقتی ناراحتیم نفسمون  بند نمیاد قلبمون  نمیسوزه؟پس چرا من فقط بغض داره  خفم  میکنه  چرا قلبمو  احساسش نمیکنم یعنی  قلبمو تو پی ویت جا گذاشتم ؟, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها